یادواره شهدای دانش آموز

" وبیان" به نقل از وبلاگ"گپ گتی" نوشت:

یادواره شهدای دانش آموز مجتمع های آموزشی و پرورشی شهید

جمشیدی و شهید خواجه در روز دوشنبه 19 اسفند

زخم کهنه...

" وبیان" به نقل از وبلاگ"دریا مرد" نوشت:

"تقدیم به شهید بهروز صبوری و همه شهدای این سرزمین"

شکر خدا که باده به راه است، زنده ایم

اینجا غزل اگر چه گناه است، زنده ایم

با شعرها و شروه، غزل ها، چکامه ها

برای جانباز عزیز اسکندر غریبی

" وبیان" به نقل از وبلاگ"سمل دیار عاشقان" نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

اسکندر غریبی ، یادگار نخل های سوخته
جانباز یعنی قله ی رفیع وارستگی ، شکوه و دلدادگی در اوج شکستگی و شکیبایی و زیستن بدون دلبستگی در سکوت سرد زمان ...

دلنوشته ای برای مریلا زارعی+عکس

" وبیان" به نقل از وبلاگ"طرح کوثربوشهر" نوشت:

خانم زارعی گویا بازی کردن در نقش مادر شهید برای شما تاثیر گذار بوده، خوش به سعادتتان که در نقش یک مادر شهید بازی کردید . . .

لحظه شهادت

" وبیان" به نقل از وبلاگ"نجوای قلم" نوشت:

لحظه شهادت

قربون همهتون برم

لحظه مرگ ما، روز و ساعتش معین است...

ولی خوشا به حال کسانی که چگونه رفتنشان را انتخاب میکنند و بدا به حال آنها که بی اختیار می روند.

سلامتی همه مادران عزیز شهدا صلوات

" وبیان" به نقل از وبلاگ"نجوای قلم" نوشت:

نوجوان ۱۲-۱۳ ساله ای بود ٬ اومده بود ستاد اعزام .

می گفت : اسم منو برای جبهه بنویسید .

جواب داد : سنت کمه .

درس امروز...

" وبیان" به نقل از وبلاگ"تعلیم و تعلم" نوشت:

زندگینامه شهید غلامحسین حیدری

" وبیان" به نقل از وبلاگ"بنه گز پر افتخار" نوشت:

شهید غلامحسین حیدری
نام پدر : کرم
نام مادر : خیری خلیفه
تاریخ تولد : 1342
محل تولد : روستای بنه گز
تاریخ شهادت : 1363/06/18
محل شهادت : جزیره مجنون
محل دفن : روستای بنه گز_ بهشت زهراء

زندگینامه

شهید غلامحسین حیدری در سال 1342 در یک خانواده مذهبی بدنیا آمد . وی با عشق و علاقه و به منظور کسب دانش وارد مدرسه ابتدایی گردید اما بعضی مسائل او را از ادامه درس در این دوره باز داشت و موفق نگردید دوره ابتدایی را به پایان برساند و به ناچار شغل پدرش را که کار کشاورزی بود اختیار نمود . با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز رژیم عراق به ایران اسلامی برای پر کردن سنگر شهدای انقلاب و به خاطر علاقه ای که به حفظ کیان اسلام و ایران داشت برای نبرد با مزدوران بعثی راهی جبهه های جنگ گردید .

ای مادر عاشق دگر آرام بگیر

" وبیان" به نقل از وبلاگ" ღنگــــــــــــاه انتــــــــــــظار ღ" نوشت:

بوسه میزنم به دستانی که قاب پسرش را 31 سال در آغوش کشید.

من کیستم که بگویم عشقت را نبر ....

من کیستم که بگویم دردانت را به خانه نبر...

گر چه ما نیز عاشق پسر شهیدت شده ایم

مادر! هر چه بگویی قبول؛ ولی حرفی از رفتن و بردن نزن

" وبیان" به نقل از وبلاگ"صبح آدینه" نوشت:

نامه یک دختر دانشجوی بوشهری به مادر شهید صبوری

سلام و درود بر تو مادر.

سلام به چشمان اشکبارت و دل منتظرت.

امیدوارم حالت خوب و شادیت بی پایان باشد.

راستی زیارت قبول؛ انشاا... که سفر به مشهدالرضا و زیارت غریب طوس خوش گذشته باشد.

دختری هستم 23 ساله اهل بوشهر که تصمیم گرفته ام برایت نامه بنویسم؛ اما نمی دانم چگونه برایت بنویسم و از کجا شروع کنم؛ ولی می گویم، صادقانه و از ته دل می گویم به امید اینکه نامه ام را بخوانی و مرا بفهمی.