قبله دعا
" وبیان" به نقل از وبلاگ"سمل دیار عاشقان" نوشت:
(وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَُّ شىَْءٍ حَى)، «و هر چیز زنده اى را از آب قرار دادیم؟!» آیه 30 سوره مبارکه انبیا
در سالهای دور یک روزی مثل همین روزها که مردم به شدت نیاز به باران داشتند و خطر خشکسالی مردم را تهدید می کرد مردان روستا بعد از نماز مغرب و عشا معمولا روزجمعه گرد هم می آمدند و شخصی را که معمولا مقام و موقعیت اجتماعی برجسته ای نداشت، با رضایت خود او به نام «گِلی» برمی گزیدند. نخست لباس «کُردَک» که همانند نمد چوپانی است بر تنش می پوشاندند و از پوست و پشم گوسفند ریشی برای او تهیه می کردند و ریسمان بلند بر کمرش می بستند و کلاهی حصیری بر سرش می گذاشتند و دو شاخ از نمد یا از چوب و یا استخوان تهیه کرده به کلاه حصیری وصل می کردند و زنگوله ای بر گردنش می آویختند و به صورتش آرد می مالندند تا سفید بشه. آنگاه افساری بر گردنش می بستند و کوچه و خانه به خانه در روستا می گرداندند. در این حال مردم روستا و خصوصا جوانان و کودکان به دنبال او راه می افتند و در این جمع یک نفر هم سنگ هاسک (آسیاب دستی) بر دوشش می گرفت و به سمت آقازید بن علی (ع) روستای گلنگون حرکت می کردند و دسته جمعی می خواندند:
تا بریم قبله دعا بلکم خدا رحمش بیاد
ای خدا اٌیی (آبی) بده اٌیی تو گورو بده
- ۰ نظر
- ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۷