دوران اسارت(قسمت آخر)
" وبیان" به نقل از وبلاگ"کنگان فرهنگ" نوشت:
س: اگر امکان دارد از خاطرات تلخ و شیرین دوران اسارت بگویید( یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین)
ج:دوران اسارت همه اش تلخ بود،هر لحظه ( مخصوص ماههای اول اسارت)فکر می کردیم ما را خواهندکشت، پنج روز مرا به زندان انفرادی بردند واقعا که سخت بود، در تنهایی فکرهایی به سراغم می آمد که بسیار مرا آزار می داد.هر چه در این مورد توضیح دهم قادر به انتقال احساسم به خوانندگان نمی باشم .حالا هم هر وقت به آن دوران فکر می کنم ، روحم آزارده می شود.اما شیرین ترین خاطره وقتی بود که خبر آزادی مان شنیدم ،باورم نمی شد چند شب آخر خوابم نمی برد،
- ۰ نظر
- ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۸