پروردگارا
- ۱ نظر
- ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۰۸
گفتی : بنویسید آب ...
همه نوشتیم ...
گفتی : بنویسید بابا آمد ...
همه .... همه نوشتند به جز من ! یادت می آید خانم معلم ؟؟!!
" وبیان" به نقل از وبلاگ" ღرهسپـاریم با ولایت تا شـهادت ღ" نوشت:
راستش وبلاگم رو بستم که دیگه برم و به بقیه کارام برسم، اما همینجور که توی لپ تاپم داشتم فایل های قدیمی رو نگاه می کردم؛ یک سرس مطالب قدیمی رو پیدا کردم که برام ایمیل شده بود و نگهشون داشته بودم. ناخود آگاه برگشتم توی وبلاگم. باید می نوشتم. باید اعتراف می کردم که اشتباه کردم." وبیان" به نقل از وبلاگ" ღنگــــــــــــاه انتــــــــــــظار ღ" نوشت:
سال پی سال دیگه میاد و میره باز سال جدید و ماه جدید و روز پدر را دوباره شاهد هستیم...این روزها بیشتر و عمیق تر از همیشه به چشمان زیبای پدرم نگاه میکنم دلشوره و نگرانی را در چشمان او برای آینده فرزاندانش حلقه زده به دستان پینه زده پدرم نگاه می اندازم و دوست دارم نوازش کنم دستانش را و بگویم مچکرم
بلند میگم بلند بلند و از اعماق وجودم پدر دوستت دارم و تمام تلاش خود را میکنم بهم افتخار کنی...
بگوی اگر گنهی رفت و خطایی هست
" وبیان" به نقل از وبلاگ"محبان مهدی" نوشت:
سلام بصیر
واقعا از دیدن این تصویر دلم شکست!!!
اگه بسلامتی میرید حج....
هوای بقیع غم آلود است مواظب دلتان باشید...
شاپرک روی شاه پسند نشسته
گل گل گل اومد
کدوم گل؟
همون که رنگارنگاره
برای شاپرکها یه خونه قشنگه.