عصر یک روز بهاری با دریا
" وبیان" به نقل از وبلاگ"❀◕ ‿ ◕❀ SARYRA ❀◕ ‿ ◕❀ " نوشت:
لب ساحل نشسته ام قلم را برمیدارم از طبیعت دریا برایتان می نویسم ؛خنکای عصری بهاری لحظاتی را به تماشای دریای خوش رنگ نشستم.امروز دریا با همه قشنگی و آرامشش پر از موج های بلند آبی بود نگاهم را به موج های بلند دریا خیره میکنم
از او رو برمیگیرم و به ماسه ها چشم می دوزم دستانم را در ماسه ها فرو می برم و شن های ساحل را نوازش می کنم و هر نقشی توی ذهنم عبور می کند بر روی ماسه ها حک میکنم آرامش خاصی وجودم را فرا می گیرد و می نویسم از خودم از خدا از قدرت و عظمتش از دلتنگی ها برای غصه ها و دغدغه هایم که شاید حرفهایم را در وسعتش حل کند حس و حال عجیبی دارم ردپای دریا تقدیم به دلهای پاک شما دوستان عزیزم دوباره به دریا خیره می شوم ناگاه چشمم به آسمان می افتد آسمانی پراز ابر های سپید که خورشید از لابه لاهای آنها بر دریا سایه افکنده پرواز مرغکان دریایی را می بینم که بر روی دریا رقص کنان به پرواز درآمده اند همه چیز زیبا و وصف نکردنی بود و دیگر زبانم بند آمده بعد از گرفتن چند تصویر زیبا از دریا کمی دلگیر می شوم و تا غروب فقط به سکوت نشستم غروب بهاری یادآور خاطره ها به قلم سریرا عصر یک روز بهاری
- ۹۳/۰۱/۱۱