شوق "رشد قدرت" داریم یا قدرت رشد؟
مقاومت در
برابر زیاده خواهان تنها حق نیست بلکه وظیفه است. سیاست: این اصطلاح
باارزش که دربارزترین مفاهیم چند دهگانه آن می خوانیم >> علم تعین
سرنوشت.وعلم تدبیرمملکت داری« مترادف شده است با عطش بی پایان قدرت و ثروت
طلبی و حریف طلبی؛

بسیار تااین لحظه ، بسیاری ازما انتخاب کننده گان در انتخابات متعددی که کم وبیش همه ساله شاهد آن هستیم هنوز با توجه ، به أهمیت و ارزش رای به بهره ی گسترده وپرارزش آن دست پیدا نکرده ایم ....(انتخاب کننده) او می داند که با این رای می تواند به توسعه ؛ رشد؛ و پیشرفت مملکتش وسرزمینش و جامعه اش کمک کند. و متوجه است که در وهله ی اول به تقویت راز بقای حیات سیاسی وبرآیند آن یعنی به پشت سر گذاشتن معضلات ومشکلات جامعه بابرنامه ریزی صحیح نه به خاطر رقابت سالم یا ناسالم رقبا در انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس شورای اسلامی واردشده و اینگونه است که شعار آن مرحله را در بوته عمل به محک سنجش می گذارد. براستی شعار اعتدال را چرا" شرخرهای سیاسی" مصاره به تفسیر وتعلیل خود پسندانه می کنند. ؟ ، وعایق برای برنامه داشتن یک منتخب در همراهی با مطالبات مردم میشوند. همواره اگر انتخاب برای قدرت رشد باشد ونه رشد قدرت بسرعت نشانه های شکوفائی خود رانشان می دهد. اما برخی با رسیدن به پا یه ی اولیه قدرت، به ندرت قول ها ووعده های انتخاباتی را به بوته ی عمل میرسانند. چرا که بسیاری که درصفوف و حلقه های داخلی دور این میزو صندلی جمع می شوند وچرتکه می اندازند . با تحکم به فکر مراحل بعد انتخاباتی یا انتخابات پیشرو وتدارک پایه های دیگر برای این قدرت می افتند . و طبیعتا" انتظارگاه "ملت یعنی بخشی فعالی از بدنه ی دولت تبدیل به بنگاه تبلیغاتی ویارگیری "من تومن " میشود و حتما به هزینه های کمرشکن مالی و هدردهی نیمی از سرمایه ی انسانی منجر می شود. و منتخبین غافل ازاینکه بهترین تبلیغ برای خود وکشورشان و قویترین بیمه سازی سرزمین دربرابر تهدیدات دشمن .... همان کار کردن؛ کاراست وکار .این علم وعمل است که پاسخ دهنده به مرتفع کردن نیازها . باری شنیده می شود که برخی اکنون خود را بر"گورخر" مراد سوار می بینند بفکر برپا کردن حزب و تحزب کردن منطقه اند. راستی با همه ی سودمند بودن اصل ومحتوای موضوع ؛ در فرایند "اهم و مهم " چرا انرژی خود را صرف ایجاد تشکیلات علمی قوی حاصله از مجموعه ی انرژی جوانان تازه فارغ التحصیل شده یا عموم نخبه های که می توانند در کمیته های مختلف علمی وفنی به ضرورت های جامعه مان بپردازند توجه نکرده و به سمت شعارو تئوری های دست دوم و مستعمل تاریخ مصرف گذشته رو می کنیم . می بینیم که در جوامع مختلف با سازماندهی نیروهای فکری در زیر گروههای متنوع فرهنگی اجتماعی واقتصادی ازپائین به بالا طوفان افکار بدیع و نو وگاهی حتی با تفکیک نیازها به تعریف رشته های علمی نوین می پردازند، جایگاه ما در این لیست پرو پیمان ساز وکارهای علمی روز کجاست؟
حلقه اجرائی(دولت وهمراهان )و بخش نظارتی (مجلس ونخبه های مردمی) درون کشور بسرعت می تواند در قالب توزیع نقش؛ روح تازه به کالبد جامعه و تنظیم کارکردها با تکیه انرژی بی پایان معنوی ومادی ملت بسیاری از گره های کور را بگشاید.
تا زمانی که ما بدنبال تغیر فرد و افرادیم و تا زمانی که تغیر یک مدیر وانتخاب بر اساس شاخص های شناخته شده ی مدیریتی ونیازهای یک جامعه نباشد معلوم است که تغیر وتحولات براساس مصالح باندی و جناحی است که بر منافع مردم ترجیح داده شده است وقاعدتا به نتیجه ی روتین این انتخابات و نگرانی از انتخابات بعدی خواهد بود...ومن بدنبال قرارگرفتن دوستم در فلان جایگاهم و بهمان امتیاز دردسترس خودم و اقربا ؟!!... و همین دور ادامه خواهد داشت . می توان گفت اگراحتمالا در انتخابات مجلس پیش رو وانتخاباتی بعد ریاست جمهوری جناح تازه بمیدان رسیده شکست بخورد وبازی از نو شروع شد هزینه ی آن بر عهده ی کیست؟ .
و قاعده تا یک جناح که فکر می کند نسبت به مردم دلسوزتر است باید کوتاه بیاید. درخارج از مرزها به تعامل نیاز داریم اما در داخل حدود کشور به آن بیشتر؛ زیرا که درصورت عدم توانای در کار گروهی خودمان باهم / بیگانه نه به تعامل ما ارزشی قائل خواهد بود و نه به لبخند بی پشتوانه مان . دولت تجربه این چند ماه کار گذشته را مبنائی برای ترمیم فاصله های در وقت زیاد باقی مانده کند. مجلس هم ببیند در عید انتخابات بعدی چقدر بوعده هایش عمکرده است . سقف توقعات بسیاری از ستاد داران انتخابات ریاست جمهوری و مجلس فردی است یا بحق یا ناحق ....
عموما، این خواست ها هم در سازندگی کشور نقش برازنده ای ایفا نمی کنند . چون با فاصله گرفتن از خواست عمومی شکاف های عمیق خود را می نمایاند . شعار سیاسی و تئوری های غالبا ترجمه شده استعاری هیچگاه جای کار گروهی وفعالیت همه جانبه اجتماعی را نخواهد گرفت چون جهت صحیح را برای تکمیل روند توسعه کشور با موانع متعددی روبرو می کند ودر واقع هر بار بنای
نیمه تمام را می خواهد به فونداسیون برگرداند و تهیه مصالح نیز از جیب ملت خواهد بود
و اینجاست که انتخاب کننده احساس ضرر وزیان و هدر
رفتن رائ
اش می کند. زیرا بر پایه همان رای به صندوق رفته وتا چهار سال جا خوش کرده - به نیابت اوممکن است
حرفی زده می شود که نخواسته بزند و
کاری صورت میگیرد که برایش تصوری نداشته است.
وقتی علی الظاهر برخی ستادگردانان این آقا و آن آقا فکر می کنند که عقل کل هستند . و حاضرنیستند به پای مشورت دیگران بنشینند و سود وزیاد یک جامعه را فقط از روزنه نگاه خود ببینند »هم نیت خود را وهم توانائی منتخبی که به ظن خویش مدعی اند اورا به مسند رسانده اند ...« خود را مایه ی شک وتردید حتی در ذهن بی خیالان کوچه وخیابان قرار خواهند داد.؟!بله »درب « ستاد درروزهای تبلیغات برای همه باز وآزاد بود ولی اکنون جمعیت 6+0 بجایِ و برای همه تصمیم میگیرند.
- ۹۲/۱۲/۱۸