خودمون قضاوت کنیم
" وبیان" به نقل از وبلاگ"بوشهر...تئاتر...و زندگی من"نوشت:
مقدمه:
ما ایرانیا خیلی ادعامون میشه که پیشرفت کردیم و طرز فکرمون قدیمی نیست. خیلی از روشهای زندگی کردن اجدادمون رو پوچ می دونیم و ادعای مدرن بودن داریم. به شدت از اروپایی ها و امریکاییها تقلید میکنیم تا به قول خودمون از دنیا عقب نمونیم.

اما اکثرمون بیشتر به چیزایی دقت میکنیم که اهمیت چندانی هم ندارن، مثل طرز پوشش یا مدلهای آرایش مو و صورت. من نمی گم اینا مهم نیستن، اما نه تا این حد که در اولویت قرارشون بدیم. اگه میخوایم عقب نمونیم یکم به طرز زندگی کردنشون و فرهنگشون دقت کنیم. هر خانواده ای در کنار پزشک و وکیل خانوادگی یه روان شناس هم داره. واسه برداشتن هر قدمی توی زندگی ازشون کمک میگیرن و از راهنماییهاشون استفاده میکنن. اما ماها هنوز به کسی که می خواد از یه روان شناس کمک بگیره لقب دیونه رو میدیم. مثلا وقتی به یه فردی میگیم بهتره واسه حل کردن این موضوعی که ذهنت رو مشغول کرده با یه روان شناس صحبت کنی همچین ناراحت میشه و بهش برمیخوره میگه:
مگه من دیونم؟
آخه چه ربطی داره !
میدونید این لقب مربوط به چه زمانیه؟ ادعای مدرن بودن داریم و دور ریختن اعتقادات پوچ ولی هنوز از این کلمه دست برنداشتیم. جالبه کسایی هم این کلمه رو استفاده می کنند که به جن و دعانویسی و ... اعتقاد ندارن. توصیه می کنم مطلب زیر رو بخونید.
تاریخچه :
انسان از زمانیکه به وجود اومد با صدمات و مشکلاتی رو به رو شد و از همون موقع به دنبال روشی بود که خودش رو از اون مشکل نجات بده. عمدتا اختلالهای روانی رو دربعضی منتسب می کردن به عوامل ماورالطبیعه. یعنی اون چیزی که خارج از طبیعته و ملموس نیست. در اکثر این موارد این اعتقاد وجود داشت که یک نیرویی از بیرون وارد بدن فرد شده و همون نیرو باعث میشه فرد رفتارهای عجیب و غریب از خودش نشون بده یا اینکه خلق و خو، گفتار و رفتارش تغییر کنه و تعادلش به هم بخوره. اسم اون نیرو رو پری، جن یا دیو میذاشتن و اصطلاح دیوانه هم برگرفته از همون اعتقاداته.
واسه درمانشونم راه های غیرانسانی پیش میگرفتن:
بیمار رو به باد کتک میگرفتن، شلاق میزدن یا شکنجه میدادن که این دیو از بدنش بیرون بره. یا اینکه ساعتها میذاشتنش توی آفتاب داغ؛ سنگهای سنگین روی بدنش میذاشتن یا جمجمه اون رو با سنگ های تیز سوراخ میکردن.. و همه اینا برای بیرون کردن اون دیو یا جن از توی بدن اون دیونه(به قول خودشون) بوده. بعدها عده ای گفتن باید یه آدم قوی پیدا بشه که این جن رو بکشه بیرون.. سر همین بود که جن گیرها و دعانویس ها هم پیدا شدن تا با خوندن ورد و دعا جن ها رو از توی بدن جن زده ها و دیونه ها (بیماران) بیرون بکشن. اینها ادامه داشتن تا اینکه (357-460 پیش از میلاد) بقراط که یه پزشک یونانی بود و ملقب به پدر پزشکی جدید هم بود این مداخله ی دیوها رو توی ایجاد بیماری ها رد کرد و به صورت علمی به این آسیبها نگاه کرد.
اصل مطلب:
حالا خودمون قضاوت کنیم... ما هنوز داریم از این واژه توی این قرن استفاده می کنیم. دیدیم که بقراط چه سالی (357-460 پیش از میلاد) این مسئله رو رد کرده؟ یکم به خودمون بیایم. یکم با دید بهتری به روان شناس و روان پزشک نگاه کنیم،با دید علمی. مگه نمیخوایم از دنیا عقب نمونیم... پس بیاین با علم روز جلو بریم واز این همه شکست و گرفتاری و ناراحتی توی زندگیمون جلوگیری کنیم. مشورت با یه روان شناس خوب، قبل از هر قدمی شاید بتونه خیلی زندگیمون رو تغییر بده. به خصوص مشاوره قبل از ازدواج که گام خیلی مهمی توی زندگیمون هست. حالا مشاوره هایی مثل خانواده و تحصیلی و شغلی بماند.. خودمون قضاوت کنیم هیچوقت کاری به حرف دیگران نداشته باشیم و دهن بین نباشیم. استفاده از خدمات روان شناسی برداشتن یه قدم مثبت برای رسیدن به آرامشه.
امیدوارم زندگیتون سرشار از آرامش باشه.
برای مطالعه ی بیشتر تاریخچه ی آسیب های روانی می تونید از کتاب های زیر استفاده کنید.
- آسیب شناسی روانی یک، تالیف دکتر حسین آزاد
- آسیب شناسی روانی یک، تالیف دیوید ال. روزنهان و مارتین ای. پی. سیلگمن. ترجمه یحیی سیدمحمدی
- ۹۲/۱۱/۲۰