خواستگار
خواستگار کوهی!
دختر تنها ! از تنهایی خسته شده بود از طرفی دوست داشت هر چه زودتر ازدواج کنهبرای
همین از دوستش خواست راهنمایی اش کنه
دوستش میگه : من هم تنهام ، بیا با هم بریم کوه ، چون شنیدم خیلی از مردهای آمادهازدواج و
تنها برای پیدا کردن زن میرن کوه ...
اون دو تا میرن کوه
در بالای یه صخره کوه
جایی که اون دو تا هیچ کسی رو نمی بینن
تصمیم می گیرن داد بزنن
و حرف دلشون رو به کوه بگن :
- با من ازدواج می کنی ؟
و بعدش شنیدن
…… ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــﯽ؟
.
ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــﯿﮑﻨـــــــــــﯽ؟
.
ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟
.
ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟
.
یه نگاهی به هم انداختند
لپ هاشون گل انداخته بود چون ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ پذیرفتن ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
در حالی که از صخره پایین می اومدن گفتند نه ما می خواهیم درس بخونیم ....
با گویش دشتیاتی
دوت تآنا * ! از تنیی خسه واوهی از یکل* هم اشتاش* بی شی* هکوند
سی خاطر همی شی رفیقش اش گو توکمکم* هاکو
رفیقش اش گو: مو هم خم تنا هسم بیو شی یک بشیم کووه
امشنین پرهی* از مردا آماده ازدواج و تینا سی زن واجورن* میشن کووه....
دو تی میشن کووه ری یه تلی ویسن جای که هیچکی نمیونن*
تصمیم میگرن غاره * هاین حرف دلشون سی کووه بگن
با من ازدواج میکنی ؟؟؟
بعدش اشوشنیی که:
…… ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــﯽ؟.
ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــﯿﮑﻨـــــــــــﯽ؟.
ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟.
ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟
اشو سیل یک واکه چیلشو فچ واهی*
سیخاطر ایکه پرهی خاستگار شی یک اندن حیرون*واون
همینطور که دومن* تل وامن اشو گو نه ما امو میاتن درس بخونیم...
واژگان
دوت ( doth ) دختر یا به به عبارت دیگر همون دوحت خودمون
تینا ( Tyna ) تنها
یکل ( Yekal ) یک طرف
اشتهایش ( Eshtayesh ) اشتها داشتن واسه هر چیزی
شی ( shi ) شوهر
پرهی ( Perhi ) خیلی
واجورن ( Vajoran ) پیدا کنند
نمیونن ( Nemiyonan ) نمی بینند
غاره ( KHare ) داد زدن فریاد زدن
اشوشنوی ( Eshet ) شنیدن
دومن ( Doman ) پایین
چیلشو فچ واهی ( CHilesho Fech Vaahi ) شاد شنگول شدن
این یه اصطلاح هست تو گویش منطقه دشتی
- ۹۲/۱۱/۰۹