19 دی شهادت احمد کاظمی/سردار لبخند ایران...

" وبیان" به نقل از وبلاگ"صدای باران" نوشت :

سلام

صدای باران از سردار سرلشکر احمد کاظمی می نویسد یا بهتر بگویم سردار لبخند ایران...

این روزها اساسی گرفتار امتحانات پایان ترم بودم، تقویم را نگاه کردم 19 دی یاد حاج احمد کاظمی دلم را زنده کرد. این روزها که سفر  «جک استراو» ورد زبان خیلی ها شده است هیف آمدم از این حاجی با صفا مطلبی ننویسم.

19 دی ماه 92 هشتمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج احمد کاظمی‌فرمانده نیروی زمینی سپاه است.

ملت ایران حاج احمد را با آن لبخند ملیح و جذاب خودش هیچ وقت از یاد نخواهند برد و چهره پاک این سردار در ذهن ها ماندگار است و صدای محبوبش طنین انداز روزها زندگی کرد ه ایم.

 شهید احمد کاظمی نه تنها خدا را ناظر بر اعمال خود می دید بلکه می گفت"لحظه به لحظه ما کار ما  حرکت ما نیت ما رفتار ما گفتار ما این شهدا نظارت و کنترل روش دارند"

زمستان بود 19 دی ماه  نزدیک ظهر و هوا سردی خودش را بدجور به رخ همگان می کشید

همهه ای در شهر بلند شد خبرهایی از سقوط یک هواپیما در حوالی ارومیه صحبت همگان شده بود.

ذهن ها مشغول بود و دلها بی قرار...

صحت سقوط یک فروند هواپیمای نظامی (جت فالکون) حامل فرمانده‌ی نیروی زمینی سپاه در دل تمام مردم آشوبی سخت به راه انداخت 12 نفر شهید شده بودند و حاج احمد کاظمی به آرزوی خود رسید آرزویی که همیشه آن را فریاد می زد.

آری شاید به گمان ما هواپیما سقوط کرد اما نه،آن ها صعود کردند،شاید پرواز ناتمام ماند اما حاج احمد عاشق به سوی رب بی نیاز  پرواز کرد.

به یک باره سکوتی عجیب شهر را فرا گرفت مردم در بهت و بغض مانده اند خبر رسید حاج احمد رفت... به یک باره شیون بلند شد.

حال زمستان بیشتر سردی خود را به رخ ملت می کشید... 

یاد حرف هایت که می افتم بغض میکنم:

"ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جای دیگه هستیم باید برای اونجا خیلی ما تلاش بکنیم"

دیگر کسی جای شما را برایمان پر نمی کند ای تداعی خلوص ،صفا و پاکی ،صداقت و ای بوی و عطر شهدا و یادگار دفاع مقدس.

ای شهید زنده که می گفتی:

"اگر می‌خواهید تاثیر گذار باشید اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم."

صدای تو در گوشم زمزمه می شود و لبخند زیبا و صمیمیت آرامم میکند و من روزهای زیادی را با تو زندگی کرده ام

اسمت را گذاشته ام سردار لبخند ایران...

 بی تو اینجا سخت احساس دلتنگی میکنیم و بلکه احساس غربت.

 راستش از تو گفتن برای من بسیار سخت بود و دردناک...

سعادت صالحی نیا/بوشهر92